مدح و ولادت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم
تا بر بسیـط سبز چمن پا گذاشته است چشمش بهار را به تماشا گذاشته است از بس که دست برده در آغوش آسمان پـا بر فـراز گـنـبد میـنـا گـذاشته است می بارد از طلوع نگـاهش تبار صبح خورشید را به سینۀ خود جا گذاشته است تا مثل کوه ریشه دواند به عمق خاک یک عمر سر به دامن صحرا گذاشته است دستی لطیف ساغـر سرشار عـشق را در هفت سین سفـرۀ دنیا گذاشته است نـوری(امین) نشسته به آغوش (آمنه) دریـا قـدم به دیـدۀ دریـا گـذاشته است نـوری که از تـبـلور رخـسار او دمید خورشید را به خانه دلها گذاشته است |